با درود فراوان و تبریک سال نو
امیدوارم همواره بهاری وشاد باشید
با عرض پوزش از شما دوستان به خاطر اینکه نتونستم تا حالا توی سال جدید وبلاگم رو به روز کنم برای شروع یک مطلبی را از وبلاگ زنانه نگری انتخاب کردم و براتون میگزارم که امیدوارم به دردتون بخوره:
شما که به وجود آوردهاید سالیان را
قرون را
و مردانی زدهاید که نوشتهاند بر چوبه دار
یادگارها
و تاریخ بزرگ آینده را با امید
در بطن کوچک خود پروریدهاید
و به ما آموختهاید تحمل و قدرت را در شکنجهها
و در تعصبها
خوب با وجود تمامی مطالبی که من توی وبلاگم مینویسم میخوام به نتیجه ای برسم و می خوام از شما خانمها ی عزیز بپرسم مگر غیر از اینه که اگه حتی یک روز زن در خانه نباشه تمام نظم خانه به هم میریزد . این مردهایی که حتی توانایی اداره امور شخصی خودشان را به تنهایی ندارند ، همینهایی که در دامن همین مادر پرورش پیدا کردن ، و اگر زن نبود زندگی نبود ( متعصبانه حرف نمی زنم فقط می خوام به اصل برابری برسم)
آیا قابل قبول است که زن اینقدر ضعیف عمل کند ؟ آیا میتوان پذیرفت که یک عمر بی هیچ دلیلی زن مطیع مرد باشد ؟ البته من نمیگم با جنس مرد بد باشیم نه میخوام بگم خودمون باشیم بدونیم که ما هیچ فرقی با مردا نداریم و حتی با زنان موفقی که بهتون معرفی میکنم می بینیم که چه زنان موفقی در تاریخ جهان و ایران داشتیم و داریم، که با توجه به این همه محدودیت برای جنس زن همچنان پابه پای مردان پیش رفته اند . چه بسیارند زنانی که با وجود داشتن شوهرها ی بد ، معتاد ، بیکار و ... زندگی خانواده را اداره می کنند . زنانی که در کارخانه ها کارهای سخت و کارگری می کنند و حتی دستمزدی کمتر از مردان می گیرند. زنانی که کارهای کشاورزی میکنند و هم زمان مسئولیت خانه داری و بچه داری را هم به دوش میکشند. و...
پس چرا باز هم قبول میکنیم که اینهمه بیعدالتی را بدوش بکشیم؟ چرا در ارث حق زن ومرد برابر نیست؟
چرا حق طلاق با زن نیست؟ و خیلی چراهای دیگر...
اصل برتری مردانه که با این اسطوره پشتیبانی می شود که زنان از جنس فرودست به شمار می روند ، تنها در جامعه پدر سالار ما وجود دارد. در نخستین سیستم مادر سالاری ( جامعه بدوی) که بر پایه اصول اشتراکی برپا شده بود، چنین چیزی ، یعنی سلطه یک جنس بر جنس دیگر وجود نداشت.
یکی از ویژگیهای آشکار سرمایه داری و همه جوامع طبغاتی ، نابرابری جنسی بین زن ومرد است. مردها در اقتصاد ، فرهنگ ، سیاست و زندگی و روشنفکری برترند و زنان نقش زیردست و فرمانبردار را بازی می کنند.
این نابرابری جنسی نشانه آشکار جامعه طبغاتی از همان آغاز یعنی چند هزار سال پیش است، و در تمام به سه مرحله اصلی آن ادامه داشته است: بردگی ، فئودالیسم ( بزرگ مالکی) و سرمایه داری.به سبب برتری طبیعی آنهاست. در این افسانه ها چنین آمده که برتری مردان پدیده ای اجتماعی در یک مرحله خاص تاریخی نبوده ، بلکه قانون طبیعی است.بنا به ادعای این افسانه نیرومندی فیزیکی و ویژگیهای روانی موهبتی است که طبیعت به مردان بخشیده است. این جامعه طبقاتی بود نه طبیعت، که زنان را به رده پایین تر و مردان را به رده بالاتر کشانید.
تو مطالب قبلی که براتون گذاشتم تا اینجا رسیدیم که رهبری زنان در جامعه ابتدایی ، بر سلب حق از مردان پایه گذاری نشده بود ولی جامعه طبقاتی ، تاکید اصلی را بر وظائف حیوانی_ مادی گذاشت . و این دستبرد به زنان اب استفاده از یک افسانه دوگانه اجرا شد. از یکسو مادری ، نمایانگر بلایی بیولوژیکی بوذ که از اندامهای زاینده زنان بر می خاست ... برای دلداری به زنان و پوشاندن وضعیت درجه دوم شهروندی آنها ، به ستایش مادران پرداخته و آنها را از هاله تقدس ، توانایی ذاتی ، احساس و دانشی همیشگی ، فراتر از درک مردان برخوردار نمودند. قدسیت و خوار شمردن ، دو روی یک سکه دستبرد اجتماعی به زنان در سیستم جامعه طبغاتی است.
در جوامع ابتدایی ، مادر بودن نه نشانه فرودستی بود و نه بالی طبیعی ، بلکه موهبت بزرگ طبیعی شمرده می شد. مادری به زنان قدرت و آبرو مبخشید.
آنچه برای نژاد انسانی سرنوشت ساز بوداین واقعیت بود که مادری به کار منجر ش و با هم آمیزی مادری و کار بود که نخستین سیستم اجتماعی بشر پایه گذاری شد.
این مادران بودند که برای نخستین بار ، کار کردن را در پیش گرفتند و در نتیجه ، راه رسیدن به انسانیت را نمایاندند.... در آن زبان ها ( زبان مردم بدوی) واژه مادر، برابر با ( تولیدگر – زایش گر ) است.
این نتیجه را نمی خواهیم بگیریم که زنان به طور طبیعی گونهء برترند. زنان یا مردان از تکامل طبیعی پدید آمده، و هر یک نقش گریز ناپذیر خود را بازی می کنند
.: Weblog Themes By Pichak :.