سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 87/9/22 | 12:0 صبح | نویسنده : بانو
همانگونه که در بررسی کوتاه برخی سایت های زنان در این گزارش می بینیم، در سال های گذشته، چه بر اثر اجبار و چه به دلیل امکاناتی که اینترنت فراهم آورده، سایت های زنان فعالیت های زیادی داشته اند. شاید بعد از گذشت پنج سال از فعالیت اولین سایت زنان ایران که در داخل ایران منتشرمی شد (زنان ایران)، موقع آن باشد که این فعالیت های اینترنتی را باز نگری کنیم و ببینیم این فعالیت ها چه تاثیر کلی ای در جنبش زنان ایران داشته است. آیا این فعالیت ها به نخبه گرایی جنبش زنان کمک کرده و باعث شده تنها قشر خاصی که به اینترنت دسترسی دارند با مطالبات جنبش زنان آشنا شده و با این جنبش همراه شوند؟ آیا این جنبش به دلیل مخاطب های زیادی که در اینترنت دارد و رابطه تعاملی که با خوانندگان سایت های زنان برقرار می کند دچار توهم گستردگی و فراگیری شده؟ آیا این فضا توانسته پلی باشد بین فعالان زن داخل و خارج ایران؟ آیا این فضای اینترنتی کمک کرده تا صدای جنبش زنان ایران بیشتر شنیده شود؟ آیا این فضا و تریبون عمومی به پیشبرد اهداف جنبش زنان کم کرده است؟


برای پاسخ به این سوال ها و بسیاری سوال های دیگر، با برخی از اعضای جنبش زنان که خود در سایت های زنان فعال هستند گفتگو کردم. از آنجایی که به اعتقاد من نتیجه گیری کلی در مورد نقش و تاثیر فعالیت های سایت های زنان را باید به عهده خرد جمعی فعالان خود این جنبش گذاشت، صحبت های این افراد را بدون ویرایش اینجا می آورم.


فخرالسادات محتشمی پور: جلب توجه مردان به مسائل زنان از طریق اینترنت


"در شرایط موجود نقش رسانه و بویژه اینترنت، با توجه به فراگیر شدن امکان دسترسی به آن و خصوصا امکانی که وب فارسی برای بهره مندی عمومی تر از آن فراهم آورده است، انکار ناپذیر است. براساس نظرسنجی های انجام شده نیز به تدریج سهم اینترنت در آگاهی بخشی واطلاع رسانی به شهروندان در سراسر کشور وحتی مناطق روستایی در حال افزایش است. در این میان، با توجه به علاقه و توجهی که زنان به وبلاگ نویسی و وبگردی و به طور کلی ورود و حضور در وبلاگستان نشان می دهند، می توان این پدیده مدرن را عاملی موثر در گسترش جنبش زنان در ایران دانست.  ضمن این که اینترنت توانسته است در جلب توجه مردان نیز به مسائل زنان و فعالیت های آنان در چند ساله اخیر کمک شایان نماید و حتی تعدادی از ایشان را که در عالم واقع چندان ارتباطی با جنبش زنان نداشته اند، با فعالان این جنبش همراه کند."


شادی صدر: محدودیت مخاطب اینترنتی


"اینترنت به دلیل سانسور شدید سایر رسانه های چاپی (از روزنامه و مجله گرفته تا حتی کتاب) و دولتی بودن کامل سایر رسانه ها، تنها امکان جنبش زنان برای حرف زدن مستمر با مخاطبان عام است. اما این یگانه بودن آن باعث نمی شود از یاد ببریم مخاطبان اینترنت در ایران عمدتا طبقه متوسط شهری هستند و ما امکان دسترسی به سایر مخاطبان را تا حدود زیادی نداریم. اما حل این مساله چندان به دست ما نیست. نقطه منفی دیگر داستان این است که گاهی درست به همین دلیل خاصیت اینترنتی بودن روابط و انتقال اخبار و داده ها، جنبش زنان تمرکز زیادی روی فعالیت در دنیای مجازی پیدا می کند در حالی که عموما این فعالیت زیاد در دنیای مجازی چندان بروز و ظهوری در دنیای واقعی ندارد. نکته منفی بعد این است که به دلیل خاصیت اینترنت، کمتر مطلب جدی در اینترنت تولید می شود و یا اگر تولید شود، کمتر خوانده می شود. این قضیه که البته از اقتضائات رسانه های اینترنتی است، در غیاب رسانه های مکمل، فقر تئوریک جنبش زنان را دامن می زند. اما به هر حال، اینترنت، به گروههای مختلف زنان صدای مستقل خودشان را داده و باعث شده این صدا شنیده شود. در همین روند اینتراکتیو، هویت جمعی ما هم تقویت و رویت پذیر می شود."


نوشین احمدی خراسانی: عمومی کردن مسائل زنان، شبکه ارتباطی بین گروه های مختلف


"هرچقدر تعداد بلندگوهای زنان و تنوع بحث هایی که از سوی هر بلندگو مطرح می شود بیشتر باشد می تواند مخاطب های جدیدتری را جذب کند. بنابراین حول و حوش هر سایت زنان یکسری مخاطب جذب می شوند، (که ممکن است بخشی از این مخاطبان با دیگر سایت های زنان مشترک باشد و بخشی از آن به دلیل نوع دیدگاه و موضوعاتی که به آن در هر سایت پرداخته می شود متفاوت باشد)، که با توجه به گستردگی جامعه ایران و تنوع هایی که وجود دارد، هر سایتی هر چند حول محور زنان باشد، اما می تواند در جذب مخاطبان جدید کمک کند و از این راه به عمومی تر کردن مسئله زنان یاری رساند. همچنین از این طریق می تواند افراد خارج از جنبش زنان را به جنبش زنان پیوند بدهد و حتا باعث جذب فعالان جدید در عرصه جنبش زنان شود.

 

اما سایت های زنان نقش دیگری هم دارند، یعنی شکل دهی به یک شبکه ارتباطی بین گروه های مختلف زنان. این نقش رسانه های زنان نیز بسیار مهم است. یعنی هر سایتی بلندگوی بخشی از نیروهای فعال در جنبش زنان است و از این رو می تواند منبع ایجاد شبکه ارتباطی با دیگر گروه های زنان باشد. وقتی گروهی از زنان در عرصه مطبوعات بلندگویی دارند ارتباط  با آنان راحت تر امکان پذیر است و کار مشترک با دیگر گروه های زنان نیز امکان پذیر می شود و اطلاع رسانی از نوع فعالیت و دیدگاه های موجود در جنبش زنان بدون این که لزوما ارتباط تشکیلاتی وجود داشته باشد اتفاق می افتد.


اما  تاثیرگذاری سایت ها روی اعضای خود نیز بسیار زیاد است زیرا وجود هر سایت یا نشریه ای نویسندگان جدیدی تولید می کند یا باعث افزایش تولید نویسندگان قبلی می شود. نویسندگان سایت ها از طریق نوشتن دغدغه های خود در سایت رشد می کنند. آنان با طرح دیدگاه های خود در عرصه عمومی در واقع دیدگاه های خود را به نقد و داوری می گذارند و از این طریق  دیدگاه هایشان تصحیح می شود، تغییر می کنند و می آموزند و تجربه کسب می کنند.

برجسته کردن مطالبات و خواسته های زنان و گسترش «مسئله زنان» موضوعی است که کل جامعه باید به آن بپردازد.  به نظرم تاکنون تا حدودی رسانه های زنان توانسته اند این نقش را بازی کنند و مسائل زنان را گسترش دهند."

سمیه فرید: خارج کردن جنبش زنان از فضای ایزوله و ایجاد ارتباط با توده مردم

"قبل از وجود اینترنت، واقعا یا از طریق تبلیغات، عامه مردم بحث های جنبش زنان را مختص یک طبقه خاص می دانستند ( البته من اینجوری فکر می کنم) و نه فعالان زن توانایی شناساندن خود را داشتند و نه مردم راهی برای یافتن اطلاعات بیشتر(حتی شاید تلاشی هم نمی کردند). من فکر می کنم سایت ها و کلا رسانه هایی که زنان ایجاد کردند خواسته های زنان را به مردم و مسئولان تحمیل کرد و از آن فضای ایزوله خارج کرد. ایجاد ارتباط با توده رمز موفقیت هر جنبش اجتماعی است و این از طریق سایت ها ممکن شد. بدون رسانه ما بین مردم نبودیم. حتی بین افراد طبقه متوسط، اما حالا با وجود رسانه ها حتی می توانیم در شهرستان ها هم باشیم. مثلا تعداد بسیار زیادی از داوطلبان شهرستان ها از طریق سایت کمپین یک میلیون امضا به این کمپین پیوسته اند. ولی ایرادی که هنوز وجود دارد عدم دسترسی تعداد زیادی از مردم به اینترنت است. در واقع هنوز در ایران استفاده از اینترنت به یک کار روتین تبدیل نشده و هنوز رسانه های کاغدی و تلویزیون حرف اول را می زنند."

جلوه جواهری: مدیریت کارا و شبکه ای می توانند می تواند محدودیت دسترسی به اینترنت را جبران کند

"اکنون هویت جمعی، کمتر مبتنی بر تعاملات مستقیم و چهره به چهره ای است که در جامعه محلی و فضاهای روزمره توسعه می یابند. در واقع نزدیکی مکانی است که عامل مهم تسریع ایجاد هویت جمعی و حس اعتماد در شهرهای کوچک بوده و به این ترتیب تفاوت کار آنها را با شهرهای بزرگ مشخص می کند. اما در سال های اخیر ارتباطات و اطلاعات جدید در کل و  اینترنت به طور خاص توانسته دوری مکانی را تا حدی برطرف کند.

در ایران به دلیل نبود جامعه مدنی پویا و همچنین احزاب و همچنین سانسور اطلاعات، اینترنت به خوبی توانسته جای خود را به خصوص در میان فعالان جنبش ها از جمله زنان باز کند. شبکه های اطلاع رسانی به صورت آن لاین می توانند با کمترین هزینه اطلاعات خود را در زمانی کوتاه در سطح گسترده  منتشر کنند بدون آنکه لازم باشد تا برای هر مطلب و خبری پاسخگو باشند. هر چند بحث جرائم اینترنتی به تازگی مطرح شده و برخی نیز در سال های گذشته بازداشت شدند، اما مشکلات نشر اینترنتی قابل قیاس با نشریات چاپی نیست، خصوصا که تیراژ بالای نشریات چاپی با محدودیت هزینه بالا و همچنین داشتن مجوز همراه است.
به همین دلیل جنبش زنان در سال های اخیر با استفاده از اینترنت توانسته تا بخشی از خواسته های خود را عمومی کند. هر چند کاربران اینترنتی اغلب از طبقه متوسط هستند، اما با این وجود می توان گفت خواننده مطالب بسیار متنوع تر از پیش است. ضمن آنکه امکان تبلیغ بسیار آسان تر است.

نمونه های بارز توجه ویژه فعالان جنبش زنان به اینترنت را می توان در حرکت های چند سال اخیر مشاهده کرد. برای تجمع 22 خرداد 85 در عرض 2 هفته 2000 امضا برای حمع شد و همه آن به واسطه اس ام اس و ایمیل و سایت های ارتباطی بود. در آنجا توانستیم با استفاده به موقع از امکانی که داشتیم، افراد را از اعتراضی که داشتیم مطلع سازیم. در کمپین یک میلیون امضا نیز، بسیاری از داوطلبان از راه اینترنت جذب شدند و می شوند. همچنین در بسیاری از حرکت های اخیر مانند کمپین سنگسار و یا استادیوم، اینترنت یکی از اصلی ترین حوزه های عمل اجتماعی آنان بوده است.

در حرکت های اخیر، اینترنت نه تنها مکانی برای پخش اطلاعات بوده بلکه برای تبادل اطلاعات در مکانی امن تر نیز بوده، به خصوص زمانی که استفاده از تلفن به دلیل کنترل تلفنی، ناممکن می شود و در کل اینترنت در فضای بسته کنونی ایران، یکی از کارآمد ترین ابزار برای گسترش، تبادل و اطلاعات، و رشد شبکه های جمعی شده است.

اما مشکل اساسی که گاهی آن را فراموش می کنیم این است که زنانی که به آنها دسترسی نداریم اتفاقا اغلب امکان دسترسی به اینترنت را ندارند، و حتی اگر داشته باشند توانایی استفاده از آن را ندارند. به خصوص که زبان انگلیسی نقش مهمی در استفاده از اینترنت ایفا می کند و همچنین ترس از تکنولوژی در میان زنان به خصوص زنان خانه دار، شایع است.

در چنین شرایطی فعالان جنبش زنان با مدیریت کارا و شبکه ای می توانند به این ضعف فائق آیند و نمونه آن را می توان در کمپین یک میلیون امضا البته به صورت کمرنگ مشاهده کرد؛ به این ترتیب که افراد در هر بار رفتن به سوی مردم و جذب نیروهای جدید، برای ارتباط با کسانی که تنها با تلفن ارتباط دارند از کاربران اینترنتی کمک میگیرند، و حتی اطلاعات را به این گونه منتشر می کنند و هم گام سعی در توانمندسازی آنان نیز دارند.  البته این تنها یک شروع است و نمی تواند ضعفی را که به آن اشاره کردیم برطرف سازد." 

ساناز الله بداشتی: انتشار خبرها در اینترنت زهر آنها را می گیرد و انتشار آنها در رسانه های چاپی را هموار می کند


"یکی از تاثیرهای خبررسانی ها در سایت های اینترنتی هموار شدن جریان خبری محدود رسانه ها در ایران است. برخی از خبرها اجازه انتشار در روزنامه ها را ندارند، اما انتشار آنها در سایت ها همانند "یک کاتالیزور" شرایطی را برای بیان نرمتر موضوعات فراهم می آورد. به عنوان مثال روزنامه ها از انتشار خبر اجازه نبش قبر دکتر زهرا منع شده بودند، اما به محض انتشار خبر دستور نبش قبر (که از نگاه مقامات برای نظام مثبت بود) در سایت میدان، بدون هیچ ممنوعیتی اجازه انعکاس آن صادر شد و حتی بعد از آن خبرگزاری دولتی ایرنا هم از وضعیت پرونده خبر داد. به نظر من که هم در روزنامه ها کار می کنم و هم در سایت میدان، کار کردن خبرهای زنان در سایت های اینترنتی به هموار کردن شرایط انتشار اخبار در رسانه های چاپی داخل کشور کمک می کند، چرا که به اصطلاح این مساله زهر خبرهای زنان را می گیرد. همچنین از آنجا که ابتدا این اخبار انعکاس بین المللی پیدا می کنند، سریعتر واکنش داخلی را به دنبال می آوردند."

سولماز شریف: وبلاگ های دخترانه، تابو شکنی و انعکاس تبعیض های زندگی روزمره

"در فضایی که حرف زدن از زن اصلا راحت نبود و اگر چیزی هم به نشریات راه پیدا می کرد، از هزار تا غربال رد شده بود، اینترنت فضایی را به وجود آورد که فیلتر و سانسوری در نوشتار و افکار در مورد زنان وجود نداشت. یعنی اگر کسی به عنوان مخاطب بتواند از سر فیلتر سایت رد شود، با فیلتر و سانسور دیگری در بطن مطلب روبرو نیست.  سایت های زنان توانسته اند به ایجاد یک هویت جمعی در جنبش زنان کمک کنند. البته به نظر من بخش دیگری هم هستند که در هویت بخشی به جنبش زنان تاثیرگذار هستند. این دسته بدون هیچ برنامه ریزی خاصی و یا بدون هدفی به این موفقیت رسیده اند. این دسته همان وبلاگ های دخترانه است. یعنی وبلاگ هایی که صاحبانشان دختران جوان هستند و از خواسته ها و نیازهایشان می نویسند. به واسطه همین وبلاگ هاست که امروز می شود بر سر بکارت بحث کرد، می توان راحت از قاعدگی ماهانه زنان حرف زد. می توان اثراتی از تبعیض ها را در زندگی روزمره این دختران جست. کلا اینترنت برای زنان دو دستاورد مثبت داشته است. یکی تابو شکنی که کارآسانی هم نیست و دیگری انعکاس تاثیر تبعیض های اجتماعی بر زندگی روزمره این دختران."

نفیسه آزاد: خطر اهمیت کاذب رسانه

"در زمانه ما رسانه پل ارتباطی میان جنبشها در داخل و خارج از کشور است. در داخل، در نبود رسانه های رسمی که پوشش خبری را درست انجام دهند، فضای مجازی نقش رسانه ای پر رنگ تری به خودش گرفته و در نقش یک رسانه تمام عیار عمل می کند و این خودش نکته مهمی است. اما اگر خیلی نقش رسانه ای یک جنبش پررنگ شود این احتمال وجود دارد که تاکید بیش از حد بر آن، فعالیتهای دیگررا که لزوما برد رسانه ای ندارند کم اهمیت جلوه دهد و نهایتا از یک حرکت اجتماعی تنها یک شو آف رسانه ای باقی بماند. به نظرم اهمیت یافتن کاذب رسانه برای جنبش زنان اتفاق بدی خواهد بود. این اهمیت کاذب ممکن است تبدیل به یک نبرد برای دستیابی به قدرت رسانه بشود و به جای اینکه رسانه در اختیار فعالیتهای یک حرکت باشد، فعالیتها هویت خود را با رسانه تعریف کنند که این اصلا جالب نیست."

منیره کاظمی: روایت زنانه تاریخ

"به نظر من وزنه مثبت نقش اینترنت در جنبش زنان سنگین تر از وزنه منفی اش  است. در وهله اول انتقال سریع اخبار، مقالات، نظرات و کلاً اطلاعات و در مراحل بعدی استفاده از ایمیل در امر خبر رسانی و در درجات کمرنگ تر استفاده از چت روم ها و بحثهای پالتاکی. نقش منفی آن تنها میتواند در این باشد که توهم و شبهه ای را ایجاد کند که جنبش، مباحث و مطالبات آن توده ای و فراگیر شده است، در صورتی که می دانیم درصد کمی از ایرانیان داخل و آن هم در سنین مشخصی به این وسیله ارتباطی دسترسی دارند.  در خارج از کشور هم تعداد کمی هستند که از این وسیله برای پیشبرد امر جنبش و اهدافش استفاده میکنند.

وب سایتهای زنان و یا نوشتن زنان ایرانی و به خصوص فعالین جنبش زنان در وبلاگهای شخصی توانسته مطالبات زنان را آنچنان عمومی کند که برای مثال وبلاگ نویسهای مرد را که تا چندی پیش هر حرکت زنان را به مسخره میگرفتند و یا حتی گاهاً پست های ضد زن و ضد فمینیسم منتشر میکردند تغییر رویه داده اند و خود یا به عمومی شدن این مطالبات کمک میرسانند، ویا حداقل از شدت و حدت زن ستیزی شان کاسته اند. اما باز هم نباید یادمان برود که اینها تنها بخش کوچکی از مردم ایران هستند و مواظب باشیم که توهم زده نشویم که واقعاً مطالبات جنبش زنان توده ای شده است.
ما تاریخی مردانه داریم و زنها تا به امروز دیده نشده اند. باید نوشت و نوشت و به ثبت رساند. باید وجودمان را، خواسته ها و تمایلاتمان را بیان کنیم و به ثبت رسانیم. اصلا هم مهم نیست که با چه کیفیتی مینویسیم؛ کیفیت را باید به آشنایان و دست اندکاران ادبیات و اهل نقد ادبی و روزنامه نگاران واگذار کرد. مهم این است که دردها و رنج ها، مبارزات و سختی ها، اشک ها و خنده ها، شکست ها و پیروزی ها، مقاوت ها و همبستگی ها، تبعیض ها و ظلم های آشکار و پنهان نوشته شوند و به اطلاع دیگران برسند، ثبت شوند، تا آیندگان از آنها بیاموزند، تا که شاید بنیه ای باشد برای تقویت حافظه ضعیف تاریخی مردم سرزمینمان."

 

برگرفته از سایت میدان زنان






  • قالب وبلاگ | قالب وبلاگ | بلاگ اسکای