امروز میخوام یکی از زنان مدیر و کارآفرین سرزمینمون رو بهتون معرفی کنم تا با هم ببینیم که چگونه یک زن توانایی اینو داره که سرنوشت ندین خانواده رو تعیین کنه مطلب زیر به زبان خانم نوشین واحدی ( مدیر عامل شرکت سپهر صنعت هرمزگان
شنیده بودم پشت دیوارها و زیر سقف های ناپیدای این سرزمین، آدمهایی زندگی می کنند که خوب می دانند چگونه از لحظه های گذرای عمر به طور مطلوب استفاده کنند، و فرصتها را مغتنم شمرند تا هرگز با حسرت به زمان از دست رفته نیاندیشند، بی شک آنها به این حقیقت دست یافتهاند که تنها با همراه شدن با قافله زمان است که می توانند به هوشیاری حرفه ایی و به آنچه دشوار، ناممکن و دست نیافتنی می نماید دست یابند. ...
این انسانهای مصمم و پرتلاش به سختی کار امروز را به فردا وامیگذارند و وسوسه پشت گوش انداختن در آنان به آسانی کارگر نمی افتد. بنابراین (من هم میتوانم) و ایده باید موفق شوم آنچنان در ذهنم قوت گرفت که علیرغم شرایط اجتماعی، فرهنگی خاص منطقه که در ظاهر می توانستند از زمره، عوامل بازدارنده باشند تصمیم گرفتم شروع کنم و برای اثبات توانم تلاش کنم و موفق شوم.
موقعیت شغلی خود را موهبتی از طرف خداوند و فرصتی برای خدمت بیشتر به مردم میدانم و موفقیت شغلیم را بعد از یاری خداوند و دعای خیر پدر و مادرم منحصر به دلایل زیر می دانم.
1. نترسیدن از دست های خالی خود، تجربه من اندک بود و پولی در دست نداشتم سال 1381 در ابتدا کارم را با داشتن فقط یک پیمانکار نصب و یک منشی در دفتری 12 متری بدون سرمایه شروع کردم، آشنایی ام با کار در حد شناختن وسایل کار و فروشندگان قطعات بود . با ترس و دلهره از اینکه نتوانم اطمینان کارفرمایان را جلب کنم فقط و فقط با توکل به خدا شروع کردم، انعقاد قراردادهای اول، دوم، سوم و چهارم مثل خواب و رویا بود.من توانسته بودم گام اول را بردارم. خدای من موهبت بزرگی بود. پول پیش پرداخت قرارداد صرف تهیه لوازم اولیه کارمان و مقداری از جنس مورد نیاز مرحله اول کار شد، کار که پیش رفت کارفرما با اطمینان بیشتری مرحله دوم پرداخت را انجام داد. مقداری از جنس بصورت نقد و مقداری اعتباری خریداری شد. یک ضرب المثل ژاپنی می گوید: حتی یک سنگ سرد را می توان در درون گرم کرد اگر سه سال روی آن بنشیند به سخن دیگر کوشش با بردباری انسان را با کامیابی همراه می کند. اگر تنها پشتکار خود را از دست ندهد. من کار خود را با چیزی امیدوار کننده تر از سنگ سرد آغاز کردم و نه خیلی متفاوت از آن. اما با گذشت زمان، و کار سخت از روی جان و دل توانستم جا پایی نیرومند برای رشد آینده ام برپا دارم.من در بحرانیترین شرایط به تعهدات مالیم عمل کردم. تدبیر و اندیشه پیرامون ایفای تعهدات لحظهای آرامم نمی گذاشت، شرایط سخت کاری، نداشتن پشتوانه مالی هیچ گاه باعث نشد اعتبارم زیر سؤال برود. من در هر مرحله از کارم، از شروع تا اکنون به هر آنچه که گفتم عمل کردم. هم در مقابل کارگر، هم کارفرما و هم فروشندگان قطعات و مواد اولیه، تا آنجا که خیلی زود توانستم خریدهای اعتباریم را گاهاً تا سقف صدمیلیون ریال فقط تلفنی انجام دهم. حقیقتاً و بدون اغراق در دومین سال از تأسیس شرکت حضور فعال در دوره های کارآفرینی به همت سرکار خانم فیروزه صابر به من نیرویی مضاعف بخشید در جایی که حس می کردم قبلاً تمام تدابیر و اندیشه هایم را به کار گرفته ام اینبار با ایده و افکار جدید به کارم سمت و سوق بخشیدم همین جا تشکر و قدردانی خالصانه ام را نثارشان می کنم.
2. سعی در افزایش توانمندی حرفه ای خود: ابتدا با به کارگیری بهترین افراد متخصص در این رشته سطح و کیفیت کارم را نسبت به همکاران دیگر افزایش دادم با وارد شدن به عمق کار و یادگیری حرفه ای این صنعت توانستم از مدیران دیگری که فقط توانسته بودند مدیریت مجموعه را داشته باشند یک گام بزرگ به جلو بردارم. در کار دقت و وسواس داشتم تنها هدفم رضایت کارفرما و فقط ندادن ضرر مالی بود در این مرحله از کار سود معنایی نداشت مسایل مالی را مهم می دانستم اما آنها را در اولویت قرار نمی دادم سعی کردم اولویت کارم تنها به ایجاد راه کارهای موفقیت بیانجامد تا رسیدن به اهداف مالی. و از آنجا که غالباً موفقیتهای کاری می تواند دربرگیرنده موفقیت های مالی هم باشد توانستم دقیقاً بعد از ده ماه دفتر کاری مطابق با آنچه در ذهن داشتم خریداری نمایم. اما لزوماً درآمد خوب دلیلی بر موفقیت نیست، این می تواند یک فرمول شخصی باشد و هر فردی راه حل خاصی برای آن ارائه دهد بنابراین آن چه در طرح چنین فرمولی به چشم می آید راه های رسیدن به موفقیت با هزینه کمتر است که در نهایت سود مالی خوبی نیز به همراه داشته باشد.
3. توجه به روابط انسانی حاکم بر محیط کاریم: همیشه ارزش مقام و منزلت انسان ها از اشیا و پدیده های بی جان برایم بیشتر بوده است. قبل از اینکه از پرسنل مشغول در مجموعه کار بخواهم روحیات آنها را جویا می شدم و در غم و شادی آنها خود را سهیم می دانستم با حفظ ارتباطی عمیق و دوستانه و دلسوزانه نسبت به تمام پرسنل شرکت توانستم این حس را در تکتک آنها به وجود آورم که دلسوزانه و با حس مسئولیت پذیری خیلی قوی نسبت به کار برخورد نمایند. این یعنی همه موفقیت. اکنون پرسنلی داشتم که برای ایفای تعهدات شرکت تلاشی شبانه روزی داشتند. بزرگترین سرمایه ای که هر مجموعه ای می توانست داشته باشد در دستان من بود امروز با داشتن ده نفر پرسنل ثابت و ده نفر غیر ثابت به صورت پیمانکار مقطعی جزء بهترین شرکت های طراحی، مونتاژ، فروش و نصب و راه اندازی آسانسور و پله برقی می باشیم همه موفقیت امروزم را مدیون احساس مسئولیت و دانش تک تک پرسنل شرکت هستم. تشکر و قدردانی بی حسابم را نثار تک تکشان می کنم بخصوص آقای اکبر بستانی مدیر فنی شرکت که در لحظات سخت مانند برادری دلسوز به یاریم شتافت امیدوارم خداوند یار و یاور همه آنها باشد.
4. فائق آمدن بر مشکلات فرهنگی حاکم بر زنان: من شاید مثل عدة زیادی از همشهریانم درگیر مسائل و تعصبات خشک و بی جای قومی و خانوادگی نبوده ام اما شرایط فرهنگی موجود بر فضای استان و شهری تقریباً محرومم بر همگان واضح و مبرهن است. پذیرش یک زن در قالب کاری به ظاهر مردانه در شهرمان آسان نبود. تنها با عملکردم می توانستم خودم را به اثبات برسانم، تنها راه ممکن! من نیز به کرات با چنین افکاری روبرو بوده ام با مردانی برخورد داشته ام که ورود زنان را از مشاغل سنتی به مشاغل غیر سنتی قبول نداشتند و اگر زنی حتی یک قدم جلوتر از آنها بود به انحاء مختلف سعی در سرکوب او داشتند. گروهی از مردان در عین اینکه مایلند ارزش و اعتبار زنان را قبول کنند تصورات سنتی و عادتهای گذشته رهایشان نمی سازد. من نیز به عنوان یک زن از این بابت رنجهای زیادی متحمل شدم. سال قبل برنده مناقصه یکی از ادارات دولتی بودم، با وجود دارا بودن تمام شرایط و ضوابط جهت شروع کار- رئیس تدارکات آن سازمان محترم همراه با کمی شرمندگی علناً اظهار نمودند دلهره ای عمیق توأم با وحشت از این که چنین کاری توسط یک زن انجام پذیرد در دلشان وجود دارد و قیافه ظاهری مدیرعامل فلان شرکت با سبیلهای پرابهتش اطمینان بخش تر است. این بود ملاک انتخاب! آنچه می شنیدم شوک آور بود، متأسفانه همان شخص مورد اعتماد دقیقاً دو ماه بعد به دلیل عدم توانایی کاری و عمل به تعهداتش ورشکست شد در حدیکه مجبور شد مدت زیادی از انظار پنهان بماند. چشم پوشی از یاری بزرگ مردان بلند همتی که مددشان بارها و بارها اشک شوق به چشمانم آورده غیرممکن است. جا دارد این لحظه مراتب تشکر و قدردانی خود را اعلام نمایم.
جناب آقای مهندس عامری مدیریت تولید برق هرمزگان و سایر پرسنل
جناب آقای مهندس حسین پور ناظرخرید قراردادهای شرکت تولید برق (توانیر)
جناب آقای مهندس سعادت خلیل زاده به عنوان الگوی کاریم
در آغاز و پایان همه دلایلی که برشمردم بازهم فقط و فقط لطف خداوند شامل حالم بوده است و پشتیبانی و محبت بی دریغ پدر و مادرم که بوسه می زنم بر دستان فرهنگی و زحمت کش آنها و سپاسگزار تمام کسانی هستم که به نوعی آموزگارم بوده اند چرا که یقین دارم به یاری و مدد آنها بوده است که امروزه در موقعیتی قرار داریم که بزرگترین و معتبرترین پروژه های شهرمان را با افتخار شروع و با اطمینان تحویل می دهیم زیرا باور ما بر این است که: پایان یک قرارداد- آغاز یک تعهد است.
.: Weblog Themes By Pichak :.