• وبلاگ : جامعه بانوان
  • يادداشت : جايگاه زن در دين زرتشتى
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام . مطلب جديد گذاشتيد خبرم كنيد. آمدم ناراحت شدم كه مطلبي نگذاشتيد.
    ديگر رسمي جز عادت دروغ سلام نمانده
    ديگر كسي براي خندهء يك ديوانه
    نقاب از تنهايي بر نميدارد...
    ديگر آدم ها عبور شده اند
    مثل يك دود غليظ
    كه بي تقاضا مرگ مي شود...
    ديگر كسي سمت آفتاب را با لبخند نشانه نمي زند
    ديگر كسي براي درخت سجاده نمي گشايد
    و زمين نيز غريب مانده...
    تا غربت من چند سال راه مانده... !!!
    پست شما خيلي عالي و قابل تحسينه بود .... و هست ...

    درود فراوان ...
    دوست گرامي ما ....
    وزير محترم آموزش عالي کشور گفتند که اساتيد جاي خارج رفتن براي فرصت مطالعاتي تشريف ببرند دارالمومنين قم ....
    ما هم يه اين عزيز جواب داديم تشريف بيارين بخونين ...
    ممنون ميشيم...

    سلام

    شما زرتشتي هستي ؟اگر اين گونه باشد خوشحال مي شوم كه با شما دراين باره سخن بگويم . منظورم مسائل دين زرتشت است.

    راستي بنده مدتي به مقايسه ديدگاه اسلام و زرتشت درباره زن پرداختم كه حاصلش يك مقاله شد.

    بايد بگويم كه نگاه آنان به زن، سخت گيرانه بوده است.

    پاسخ

    با درود دوست عزيز من به هيچ وجه زرتشتي نيستم بلكه فقط يك ايرانيم . هدف من از آوردن اين متن تنها معرفي زن از ديدگاههاي مختلف است. و آرزويم اينست كه زنان ايران زمين خودشان را باور داشته باشند. از شما هموطن گرامي نيز كمال تشكر را دارم و اميدوارم بتوانم از نظراتتان استفاده نمايم .
    +

    نگاره‌هاي بازمانده از عصر ساساني نيز از نگاه رايج ساسانيان به زن حکايت مي‌کند. در حاليکه نگاره‌هاي زنان پيش از تاريخ، هخامنشي و اشکاني، با انبوهي از نقش‌هاي زناني با شکوه و قدرتمند به ديده مي‌آيد، بر نگاره‌هاي ساساني که بر جام‌ها و موزائيک‌ها بر جاي مانده است، زن تنها موجودي است که وظيفه خوشگذراني و بزم و ساز و آواز مردان را بر عهده دارد. پديده‌اي که شاهنامه فردوسي نيز به آن اشاره دارد و نام‌هاي زنان در عصر ساساني شاهنامه بر خلاف پيشينيان پر افتخار خود همچو فرانک و گردآفريد منيژه، از شمار فراواني معشوقگان درباري تشکيل شده است. متن پهلوي «خسرو قبادان و ريدگي» نيز ويژگي‌هاي يک زن خوب از ديد خسرو را باز مي‌گويد. ويژگي‌هاي که در اندام و جاذبه‌هاي زنانه خلاصه مي‌شوند (متون پهلوي، سعيد عريان، ص 8?)

    در پايان لازم به يادآوري است که جايگاه زن ساساني در اين نوشتار بهيچوجه به معناي رواج فراگير آن در تمام دوران ساساني و در همه سرزمين ايران نيست. اينها شيوه‌هاي رسمي و غالب دستگاه ديني زرتشتي ساساني است که هيچگاه بطور فراگير در ميان همگان مقبوليت نيافت و همچنين هيچ نقطه‌ضعفي براي جامعه زرتشتي ايران بشمار نمي‌آيد. نگارنده بر اين گمان است که زرتشتيان خود بيش از ديگران از سخت‌گيري‌ها و خشونت‌ها و قوانين فقهي ساختگي موبدان ساساني آسيب ديده‌اند. قوانين و مقررات که هيچ ارتباطي با زرتشت نداشته و تنها از نام پر آوازه او براي پيدايي و رواج ديني به نام او سوء‌استفاده کرده بوده‌اند.

    بي‌گمان اين نوشتار، موجب رنجش بسياري از کساني مي‌شود که پژوهش‌هاي تاريخي را با شعارزدگي اشتباه گرفته‌اند و به شيوه رايج عوامفريبي‌ در ايران امروز مي‌خواهند دوست‌داشته‌هاي خود را با شعار و کلي‌گويي‌هاي شورانگيز و بدور از مطالعه دنبال کنند. اما اين نگارنده بر اين باور است که چنانچه اين منابع بسيار فراوان را ناديده بگيريم و حقوق و جايگاه زن هخامنشي با زن ساساني را به يک اندازه بستاييم، نه تنها تحريف تاريخ و دوري از واقعيت‌هاي تاريخي، که ناديده انگاشتن کوشش‌ هخامنشيان براي دستيابي به جامعه‌اي آرماني، و نيز پايمال کردن رنج‌ها و مصائب زن زرتشتي ساساني است. انساني دانستن حکومت و روحانياني که خود را نماينده خدا بر روي زمين مي‌دانسته‌اند و رفتار غير انساني‌اشان موجب تباهي و آسيب به فرهنگ و تمدن و هنجارهاي زندگاني مردمان شده است، ظلمي بزرگ در حق رنج‌کشيدگان است.

    +

    زنان راهي به بارگاه اهورامزدا نداشتند *

    موبدان ساساني همانند روحانيون بسياري از اديان، از دل‌نگراني عميقي نسبت به زنان رنج مي‌برده‌اند و آنان زنان را عامل اصلي انحراف مرد از وظايف ديني مي‌دانسته‌اند. شايد اين نگراني‌ها از آنجا ناشي مي‌شده که زنان در برابر آنان مقاومت و سرسختي بيشتري نشان مي‌داده‌اند. در کتاب پهلوي «بندهش» چنين گزارش مي‌شود که اورمزد از يافتن موجودي ديگر براي انجام زايمان ناتوان بود و از روي ناچاري زن را براي اينکار انتخاب کرد. زني که حتي خداوند را نيز مي‌رنجاند و از تبار «جِـهي» (روسپي/ دختر اهريمن) است. به اين ترتيب زنان نمي‌توانسته‌اند همچو مردان راهي به سراي اهورامزدا داشته باشند (بندهش، مهرداد بهار، بخش نهم، در باره چگونگي زنان). همانگونه که دراين کتاب زنان از تبارديوان شرور دانسته شده‌اند، در «اندرزهاي آذرباد مهرسپندان» موبد بزرگ عصر شاپور دوم (که هنوز هم در نيايش‌خواني‌ها به فروهرش درود فرستاده مي‌شود) از بي‌خردي و رازگشايي و اعتماد‌ ناپذير بودن زنان سخن رفته است (آذرباد مهرسپندان، رهام اشه، بخش‌هاي گوناگون).

    متون فقهي زرتشتي ساساني، مقررات و دستورهاي سختگيرانه فراواني در باره اعمال و حرکات زنان دارد، بطوريکه زنان حتي در کوچکترين و شخصي‌ترين کارهاي روزمره خود حق تصميم‌گيري نداشته‌اند. آنان به هنگام دشتان ماهانه موظف بوده‌اند تا در جايي زندان‌مانند و دور از همگان به نام «دشتانستان» اقامت کنند و از آن خارج نشوند و نگاهشان به آتش نيفتد. از آنجا که زنان در اين مدت سخت آلوده و خطرناک دانسته مي‌شده‌اند، موظف بوده‌اند از ظرف‌هاي مخصوصي استفاده کنند و هيچ ارتباطي با دنياي خارج از دشتانستان نداشته باشند. زنان همچنين موظف بوده‌اند تا پس از پايان دشتان، دويست مور دانه‌کش را بکشند و خود را با پيشاب گاو نر شستشو دهند (گاه در برابر يک موبد مرد، چون زنان حق موبد شدن نداشته‌اند). چنانچه زني در اين مدت آهنگ شوهر خود را مي‌کرد، سزايش «مرگ ارزاني/ اعدام» بود. (ماتيگان هزار دادستان، آناهيتا پريخانيان، چاپ ايروان، به زبان‌هاي ارمني، انگليسي و روسي؛ همچنين بنگريد به بخش‌هاي گوناگون از متن اوستايي متأخر «وديوداد/ ونديداد»)

    +

    زنداني کردن زنان به هنگام زائيدن طفل مرده نيز رايج بود. در اين هنگام مزداپرستان مي‌بايد در جايي بي‌آب و علف، اتاقکي بسازند و زن را به آنجا ببرند. زن موظف بود در آن اتاقک چند جام از آميخته پيشاب گاو نر با خاکستر را بنوشد در حاليکه تا سه روز حق نوشيدن آب را نداشته است (ونديداد، از مجموعه اوستا، گزارش استاد جليل دوستخواه، جلد دوم، ص ??3 تا ???)

    آذرباد مهرسپندان در اندرزهاي خود که تنها خطاب به مردان نوشته شده است، سفارش مي‌کند که تا جاي ممکن مانع از رفتن زنان خود به بيرون از خانه شوند. اما چنانچه به ناچاري زنان قصد خروج از خانه را داشته‌اند، موظف بوده‌اند با حجاب کامل و پوشش يکدست سر تا پا در انظار همگان ظاهر شوند و چنانچه کمترين آرايش و زيور خود را به ديگران نشان مي‌داده‌اند، شايسته جهنم دانسته مي‌شده‌اند (بنگريد به بخش‌هاي گوناگون از کتاب ارداويراف‌نامه). البته زنان اشراف در جامعه طبقاتي زرتشتي ساساني از اين قاعده و بسياري قواعد ديگر معاف بوده‌اند.

    زندگي زناشويي زن نيز زير نفوذ عميق موبدان بود. دختر موظف بود در سن ? سالگي با شوهري که برايش انتخاب مي‌کرده‌اند، ازدواج کند و اگر به مدتي طولاني از اينکار سرباز مي‌زند و زندگي بدون شوهر را ترجيح مي‌داد، سزاوار مرگ بود. اين مجازات همچنين براي زني که به قهر شوهر خود را ترک گفته بود نيز در نظر گرفته مي‌شد (شاهنشاهي ساساني، تورج دريايي، ترجمه مرتضي ثاقب‌فر، ص ??3 تا ???). زنان مي‌بايد سه بار در روز در برابر شوهران خود زانو مي‌زدند و مي‌پرسيده‌اند که آقايش دوست دارد امروز چه کاري برايش انجام شود. با اين حال، زنان حق تقاضاي طلاق و حق تصرف جهيزيه خود را داشته‌اند. اما پس از طلاق حق گرفتن منافع مترتب بر اموال و جهيزيه خود را نداشته‌اند.

    مردان طبقه اشراف مي‌توانسته‌اند بدون محدوديت زنان متعدد بگيرند. به هر تعدادي که امکانات مالي نگهداري از آنان را داشته باشند. همچنين مردان مي‌توانسته‌اند تا در صورت فقر و ناتواني زن خود را بفروشند و يا در صورت ناباروري خود، آنان را براي مدتي معين در اختيار مرد ديگري بگذارند و در واقع اجاره دهند (ماتيگان هزار دادستان، بخش سوم). دستوراتي شبيه اين در ميان اديان ديگر نيز ديده شده است، اما چنين به نظر مي‌آيد که جامعه هرگز از اين اجازه منفعت‌طلبانه موبدان استقبال نکرده است.

    ازدواج با محارم يا «خْـويدودَه» بدون در نظر داشتن رضايت يا نارضايتي زن، به گستردگي تبليغ مي‌شد. بطوريکه گناه مرد لواط‌کار تنها در صورتي پاک مي‌شد که با مادر يا خواهر و يا دختر خود وصلت مي‌کرد (خرده مقالات، بيژن غيبي، چاپ آلمان، ص 3??). با اينکه موضوع ازدواج با محارم اينروزها به شدت تکذيب و براي توجيه و تحريف آن کوشش‌هاي زيادي مي‌شود، اما منابع و اسناد مکتوب زرتشتي و غير آن بسيار فراوان‌تر از آنند که جايي براي ترديد باقي بماند. سراسر بخش مفصل و طولاني هشتادم از کتاب سوم «دينکرد» به بحث در اين باره پرداخته و جزئيات آنرا به دقت بازگو کرده است. جزئياتي مانند حق‌الارث دختري که در عين حال زن پدر خود نيز هست و موارد ديگر. (دينکرد، کتاب سوم، ترجمه فارسي از بهروز فضيلت؛ ترجمه انگليسي از م. شکي.)