• وبلاگ : جامعه بانوان
  • يادداشت : جايگاه زن در دين زرتشتى
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    +

    زنان راهي به بارگاه اهورامزدا نداشتند *

    موبدان ساساني همانند روحانيون بسياري از اديان، از دل‌نگراني عميقي نسبت به زنان رنج مي‌برده‌اند و آنان زنان را عامل اصلي انحراف مرد از وظايف ديني مي‌دانسته‌اند. شايد اين نگراني‌ها از آنجا ناشي مي‌شده که زنان در برابر آنان مقاومت و سرسختي بيشتري نشان مي‌داده‌اند. در کتاب پهلوي «بندهش» چنين گزارش مي‌شود که اورمزد از يافتن موجودي ديگر براي انجام زايمان ناتوان بود و از روي ناچاري زن را براي اينکار انتخاب کرد. زني که حتي خداوند را نيز مي‌رنجاند و از تبار «جِـهي» (روسپي/ دختر اهريمن) است. به اين ترتيب زنان نمي‌توانسته‌اند همچو مردان راهي به سراي اهورامزدا داشته باشند (بندهش، مهرداد بهار، بخش نهم، در باره چگونگي زنان). همانگونه که دراين کتاب زنان از تبارديوان شرور دانسته شده‌اند، در «اندرزهاي آذرباد مهرسپندان» موبد بزرگ عصر شاپور دوم (که هنوز هم در نيايش‌خواني‌ها به فروهرش درود فرستاده مي‌شود) از بي‌خردي و رازگشايي و اعتماد‌ ناپذير بودن زنان سخن رفته است (آذرباد مهرسپندان، رهام اشه، بخش‌هاي گوناگون).

    متون فقهي زرتشتي ساساني، مقررات و دستورهاي سختگيرانه فراواني در باره اعمال و حرکات زنان دارد، بطوريکه زنان حتي در کوچکترين و شخصي‌ترين کارهاي روزمره خود حق تصميم‌گيري نداشته‌اند. آنان به هنگام دشتان ماهانه موظف بوده‌اند تا در جايي زندان‌مانند و دور از همگان به نام «دشتانستان» اقامت کنند و از آن خارج نشوند و نگاهشان به آتش نيفتد. از آنجا که زنان در اين مدت سخت آلوده و خطرناک دانسته مي‌شده‌اند، موظف بوده‌اند از ظرف‌هاي مخصوصي استفاده کنند و هيچ ارتباطي با دنياي خارج از دشتانستان نداشته باشند. زنان همچنين موظف بوده‌اند تا پس از پايان دشتان، دويست مور دانه‌کش را بکشند و خود را با پيشاب گاو نر شستشو دهند (گاه در برابر يک موبد مرد، چون زنان حق موبد شدن نداشته‌اند). چنانچه زني در اين مدت آهنگ شوهر خود را مي‌کرد، سزايش «مرگ ارزاني/ اعدام» بود. (ماتيگان هزار دادستان، آناهيتا پريخانيان، چاپ ايروان، به زبان‌هاي ارمني، انگليسي و روسي؛ همچنين بنگريد به بخش‌هاي گوناگون از متن اوستايي متأخر «وديوداد/ ونديداد»)