سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 87/8/20 | 12:0 صبح | نویسنده : بانو

اگرچه برای خود من هیچگاه گرفتن جایزه اهمیتی نداشته است، معتقدم که جوایز ادبی بی‌تردید در تشویق جوان‌ها موثرند، البته به شرط آنکه از سوی نهادهای قدرت، دولتمردان و حکومت‌مداران اهدا نشوند، چراکه آنها توقع دارند که جوایز، بیش از وجهه ادبی و فرهنگی، دارای وجهه سیاسی باشند و بنابراین چنین جوایزی بر اساس معیارهای صحیحی اهدا نمی‌شوند. اما اگر، به‌طور مثال، روزنامه‌ها یا دیگر نهادهای خصوصی مستقل به اهدای جوایز ادبی اقدام کنند، مسلما بی‌تاثیر نخواهد بود. درحقیقت، جایزه‌ای که مردمی باشد و از سوی کسانی که هیچگونه وابستگی به قدرت ندارند، اهدا شود، در تشویق و معرفی جوان‌ها بی‌تاثیر نیست و این در مورد اهدای جایزه‌ای ویژه شعر زنان نیز صدق می‌کند. البته این جوایز در مورد شاعران و نویسندگان باسابقه، که دیگر جایگاه خود را در ادبیات پیدا کرده‌اند، تاثیر چندانی ندارند.


به عقیده من، در ایران، شعر زنان طی دهه‌های اخیر پا به پای شعر مردها پیش آمده است اما اصولا‌ در جایی که آزادی مطلق وجود نداشته باشد، شعر نه‌تنها پیشرفت نمی‌کند، بلکه نابود می‌شود و می‌میرد. این موضوع هم در مورد شعر زنان و هم درباره شعر مردان صادق است. من هیچگونه اعتقادی به تفاوت زن و مرد ندارم؛ زنان در ایران، پا به پای مردها تحصیل می‌کنند، از سطح دانش بالا‌یی برخوردارند و مسلما در ادبیات نیز به همین صورت ظاهر می‌شوند. البته شعر ایران هم‌اکنون در دوره گذار قرار دارد؛ یعنی در مرحله گذشتن از شعرهای پرلفظ، پرایهام و پرصنعت گذشتگان و رسیدن به شعری ساده بر بنیاد توصیه‌های نیما است. در این میان، عده‌ای تجارب خود را به کار بستند و خوب هم کار کردند، اما کافی نبود. هم‌اکنون جوان‌ترها شیوه‌ای را در شعر به کار می‌گیرند که نه به شیوه نیما است و نه به روش گذشتگان نیما، بلکه شیوه جدیدی است که از هر قاعده‌ای گریزان است و بنابراین باید صبر کرد و دید که پس از این دوره گذار، شعر به چه جایگاهی می‌رسد.

من نگاه مثبتی به اهدای جایزه به شعر زنان از سوی نهادهای خصوصی دارم، اما، در عین حال، به اینکه می‌گویند جامعه ادبی ایران مردسالا‌ر است، اعتقادی ندارم؛ چراکه هم‌اکنون در ادبیات ما مرد و زن به خاطر عملکرد وزارت ارشاد، تحت فشار قرار دارند. به‌طور مثال، هم‌اکنون یک سال است که کتابی از من که محتوای آن فقط نقد ادبی و خاطره است و اصلا‌ ارتباطی با سیاست ندارد، برای دریافت مجوز چاپ دوم در وزارت ارشاد مانده است. ناشر من هر روز به وزارت ارشاد مراجعه می‌کند، اما نه پاسخی به او می‌دهند و نه سرپرستی برای رسیدگی به امور وجود دارد. بنابراین، نه فقط زنان، که مردان شاعر و نویسنده نیز در این شرایط تحت فشار قرار دارند. درحقیقت، افزایش فعالیت‌های زنان در دهه‌های اخیر؛ چه در عرصه شعر و ادبیات و چه در دیگر زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی، نوع

اگرچه برای خود من هیچگاه گرفتن جایزه اهمیتی نداشته است، معتقدم که جوایز ادبی بی‌تردید در تشویق جوان‌ها موثرند، البته به شرط آنکه از سوی نهادهای قدرت، دولتمردان و حکومت‌مداران اهدا نشوند، چراکه آنها توقع دارند که جوایز، بیش از وجهه ادبی و فرهنگی، دارای وجهه سیاسی باشند و بنابراین چنین جوایزی بر اساس معیارهای صحیحی اهدا نمی‌شوند. اما اگر، به‌طور مثال، روزنامه‌ها یا دیگر نهادهای خصوصی مستقل به اهدای جوایز ادبی اقدام کنند، مسلما بی‌تاثیر نخواهد بود. درحقیقت، جایزه‌ای که مردمی باشد و از سوی کسانی که هیچگونه وابستگی به قدرت ندارند، اهدا شود، در تشویق و معرفی جوان‌ها بی‌تاثیر نیست و این در مورد اهدای جایزه‌ای ویژه شعر زنان نیز صدق می‌کند. البته این جوایز در مورد شاعران و نویسندگان باسابقه، که دیگر جایگاه خود را در ادبیات پیدا کرده‌اند، تاثیر چندانی ندارند.

به عقیده من، در ایران، شعر زنان طی دهه‌های اخیر پا به پای شعر مردها پیش آمده است اما اصولا‌ در جایی که آزادی مطلق وجود نداشته باشد، شعر نه‌تنها پیشرفت نمی‌کند، بلکه نابود می‌شود و می‌میرد. این موضوع هم در مورد شعر زنان و هم درباره شعر مردان صادق است. من هیچگونه اعتقادی به تفاوت زن و مرد ندارم؛ زنان در ایران، پا به پای مردها تحصیل می‌کنند، از سطح دانش بالا‌یی برخوردارند و مسلما در ادبیات نیز به همین صورت ظاهر می‌شوند. البته شعر ایران هم‌اکنون در دوره گذار قرار دارد؛ یعنی در مرحله گذشتن از شعرهای پرلفظ، پرایهام و پرصنعت گذشتگان و رسیدن به شعری ساده بر بنیاد توصیه‌های نیما است. در این میان، عده‌ای تجارب خود را به کار بستند و خوب هم کار کردند، اما کافی نبود. هم‌اکنون جوان‌ترها شیوه‌ای را در شعر به کار می‌گیرند که نه به شیوه نیما است و نه به روش گذشتگان نیما، بلکه شیوه جدیدی است که از هر قاعده‌ای گریزان است و بنابراین باید صبر کرد و دید که پس از این دوره گذار، شعر به چه جایگاهی می‌رسد.

من نگاه مثبتی به اهدای جایزه به شعر زنان از سوی نهادهای خصوصی دارم، اما، در عین حال، به اینکه می‌گویند جامعه ادبی ایران مردسالا‌ر است، اعتقادی ندارم؛ چراکه هم‌اکنون در ادبیات ما مرد و زن به خاطر عملکرد وزارت ارشاد، تحت فشار قرار دارند. به‌طور مثال، هم‌اکنون یک سال است که کتابی از من که محتوای آن فقط نقد ادبی و خاطره است و اصلا‌ ارتباطی با سیاست ندارد، برای دریافت مجوز چاپ دوم در وزارت ارشاد مانده است. ناشر من هر روز به وزارت ارشاد مراجعه می‌کند، اما نه پاسخی به او می‌دهند و نه سرپرستی برای رسیدگی به امور وجود دارد. بنابراین، نه فقط زنان، که مردان شاعر و نویسنده نیز در این شرایط تحت فشار قرار دارند. درحقیقت، افزایش فعالیت‌های زنان در دهه‌های اخیر؛ چه در عرصه شعر و ادبیات و چه در دیگر زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی، نوعی کنش در برابر فشارهایی است که به زنان وارد می‌شود و زن ایرانی درواقع با اینگونه فعالیت‌ها می‌خواهد در مقابل این فشارها از خود مقاومت نشان دهد. بنابراین، اینکه می‌بینیم زنان شاعر نیز در دهه‌های اخیر فعال‌تر شده‌اند، نتیجه همین مقاومت‌ها بوده است؛ وگرنه لا‌زمه کار ادبی دقیق و صحیح، آرامش و تفکر است که تحت چنین شرایطی ناممکن به نظر می‌رسد. با این حال، من به زنان ایران امیدوارم، چراکه همین ایستادگی‌ها و مقاومت‌ها منجر به افزایش فعالیت‌شان در همه زمینه‌های علمی و ادبی شده است که هنوز هم با توجه به محدودیت‌هایی که زن ایرانی با آن روبه‌رو است، مغتنم به نظر می‌رسدی کنش در برابر فشارهایی است که به زنان وارد می‌شود و زن ایرانی درواقع با اینگونه فعالیت‌ها می‌خواهد در مقابل این فشارها از خود مقاومت نشان دهد. بنابراین، اینکه می‌بینیم زنان شاعر نیز در دهه‌های اخیر فعال‌تر شده‌اند، نتیجه همین مقاومت‌ها بوده است؛ وگرنه لا‌زمه کار ادبی دقیق و صحیح، آرامش و تفکر است که تحت چنین شرایطی ناممکن به نظر می‌رسد. با این حال، من به زنان ایران امیدوارم، چراکه همین ایستادگی‌ها و مقاومت‌ها منجر به افزایش فعالیت‌شان در همه زمینه‌های علمی و ادبی شده است که هنوز هم با توجه به محدودیت‌هایی که زن ایرانی با آن روبه‌رو است، مغتنم به نظر می‌رسد

 


انتهای خبر // روزنا - وب سایت اطلاع رسانی اعتماد ملی//www.roozna.com




  • قالب وبلاگ | قالب وبلاگ | بلاگ اسکای